من
عاشقی را
از خدایاد گرفتم
همان لحظه ک گفت
صدبار اگر توبه شکستی باز ای
من
عاشقی را
از خدایاد گرفتم
همان لحظه ک گفت
صدبار اگر توبه شکستی باز ای
هرچیزی حکمتی داره . . .
وقتی کاری انجام نمی شه ، حتما خیری توش هست
وقتی مشکل پیش بیاد ، حتما حکمتی داره
وقتی کسی را از دست می دی ، حتما لیاقتت را نداشته
وقتی تو زندگیت ، زمین بخوری حتماً چیزی است که باید یاد بگیری
وقتی بیمار می شی ، حتماً جلوی یک اتفاق بدتر گرفته شده
وقتی دیگران بهت بدی می کنند ، حتماً وقتشه که تو خوب بودن خودتو نشون بدی
وقتی اتفاق بد یا مصیبتی برات پیش می یاد ، حتماً داری امتحان پس می دی
وقتی همه ی درها به روت بسته می شه، حتماً خدا می خواد پاداش بزرگی
بابت صبر و شکیبایی بهت بده !
وقتی سختی پشت سختی می یاد ، حتماً وقتشه روحت متعالی بشه
وقتی دلت تنگ می شه ، حتماً وقتشه با خدای خودت تنها باشی .
این که در میان مردم زندگی کنی
ولی هیچگاه به کسی زخم زبان نزنی،
دروغ نگویی، کلک نزنی و سوءاستفاده نکنی، این شاهکار است.
ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ" ﺗﺤﻤﻞ" ﮐﻨﻴﻢ،
ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ"ﻗﻀﺎﻭﺕ " ﻧﮑﻨﻴﻢ .
ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﺮﺍﻱ "ﺷﺎﺩﮐﺮﺩﻥ " یکدﻳﮕﺮ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﻴﻢ،
ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﺑﻬﻢ " ﺁﺯﺍﺭ " ﻧﺮﺳﺎنیم
ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﺻﻼﺡ" ﮐﻨﻴﻢ، ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﺑﻪ" ﻋﻴﻮﺏ " ﺧﻮد ﺑﻨﮕﺮﻳﻢ .
ﺣﺘﻲ ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ "ﺩﻭﺳﺖ "ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ،
ﻓﻘﻂ ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ" ﺩﺷﻤﻦ" ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺷﻴﻢ .
ﺁﺭﻱ، ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺯﻳﺴﺘﻦ، شاهکار است...
زندگیتون شاهکار بی بدیل خلقت
خدایا...
خواستم بگویم" تنهایم"
اما نگاه خندانت،
مرا شرمگین کرد!!!
چه کسی بهتر از تو....!!!
سر تا پایم را خلاصه کنند می شوم "مشتی خاک"
که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه
یا "سنگی" در دامان یک کوه
یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس
شاید "خاکی" از گلدان
یا حتی "غباری" بر پنجره
اما مرا از این میان برگزیدند :
برای" نهایت" برای" شرافت" برای" انسانیت"
و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :
" نفس کشیدن " " دیدن " " شنیدن " " فهمیدن "
و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید
من منتخب گشته ام :
برای" قرب " برای" رجعت " برای" سعادت "
من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:
به" انتخاب " به" تغییر " به" شوریدن " به" محبت "
وای بر من اگر قدر ندانم…
خدایا خسته ام از بد بودن هایم
خسته ام از تظاهر به خوب بودن هایی که نیستم
از آفرینش آسمان ها و هستی و زمین که سخت تر نیست،
خوبم کن، فقط همین.
تصمیم داشتم همتونو به رستوران و کافی شاپ دعوت کنم
بعد با خودم گفتم
به یه چیزی دعوتتون کنم که سودی هم براتون داشته باشه
رستوران و کافی شاپ که چاقتون میکنه
.
.
پس تصمیم گرفتم شما رو به ایمان، تقواو عمل صالح دعوت کنم
باشد که رستگار شوید!
قبل از ازدواج : خوابیدن تا لنگ ظهر
بعد از ازدواج : بیدار شدن زودتر از خورشید
نتیجه اخلاقی : سحر خیز شدن
قبل از ازدواج : رفتن به سفر بی اجازه
بعد از ازدواج : رفتن به حیاط با اجازه
نتیجه اخلاقی : معتبر شدن
قبل از ازدواج : خوردن بهترین غذاها بی منت
بعد از ازدواج : خوردن غذا های سوخته با منت
نتیجه اخلاقی : تقویت معده
قبل از ازدواج : استراحت مطلق بی جر بحث
بعد از ازدواج : کار کردن در شرایط سخت
نتیجه اخلاقی : ورزیده شدن
قبل از ازدواج : دیدوبازدید از اماکن تفریحی
بعد از ازدواج : سر زدن به فامیل خانوم
نتیجه اخلاقی : صله رحم
قبل از ازدواج : آموزش گیتار و سنتور و….
بعد از ازدواج : آموزش بچه داری و شستن ظرف
نتیجه اخلاقی : همدردی با مرد ها
قبل از ازدواج : گرفتن پول تو جیبی از پاپا
بعد از ازدواج : دادن کل حقوق به خانوم
نتیجه اخلاقی : مستقل شدن
اعراب به ما آموختند
بجای خوراک بگوییم غذا ،که خودشان
به شاش شتر می گویند
اعراب به ما آموختند
برای شمارش خودمان بجای تن از
نفرکه خود برای حیوانات استفاده میکنند بکار بریم
اعراب به ما آموختند
بجای واق واق سگ بگوییم پارس که
نام اولیه سرزمینمان است
اعراب به ما آموختند
بگوییم شاهنامه آخرش خوش است
،چون آخر شاهنامه ایرانیان از اعراب شکست میخورند...
آیا وقت آن نرسیده
فرهنگ ریشه ای خود را ازاینهمه
نا آگاهی رها کنیم
آیا بیشتر از این میشود به یک ملّت اهانت کرد و همین ملّت هنوز نمیفهمد
که به کسانی احترام میگذارد که به او نهایت حقارت را روا داشته اند و هنوز با استفادۀ همین کلمات به ریشش می خندد.
آیا در کتاب سفینه البهار نمیخوانیم که بالاترین ایرانی از پست ترین عرب پست تر است؟!!!!
نمیگم که ازشون دفاع نکنیم!!!!!!!!!!!!!! ا
ما حد اقلّ بیائید با یک انقلاب فرهنگی این کلمات و این افکار (حقارت پذیری) را کنار بگذاریم.
بجای "غذا" بگوئیم "خوراک"
بجای "نفر" بگوئیم "تعداد" و یا "تن"(هرچند عربیست)
بجای "پارس سگ" بگوئیم "واق زدن سگ"
بجای " شاهنامه آخرش خوش است " بگوئیم "جوجه را آخر پائیز میشمارند"و.....
درضمن دیگه دوره ی تعصب هم گذشته، پس تعصبی نشید.
موفق باشید.