دخترمهتاب

پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۶ دی ۹۶، ۲۳:۱۱ - محسن رحمانی
    :)
  • ۳۰ شهریور ۹۶، ۰۳:۱۹ - ramin pazoki
    لایک
  • ۷ شهریور ۹۶، ۱۳:۱۷ - محمد محمدیان
    سلااام
پیوندها

توصیه زیبااااااا....

دوشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۶ ب.ظ

 "توصیه می کنم بخونید به یه بار خوندنش می ارزه و در آخر نظر یادتون نره"

زیبا سلام

             زیبای من سلام

همه چیز از یک نگاه شروع شد، و من هنوز از دوران کودکی و پاکی و بازی دور نشده بودم که آن نگاه مرا گرفت و از آن دوران پرجنب و جوش به دوران جدیدی وارد کرد و انگار جوش وخروش دیگری در دلم برپا کرد و همه دنیایم را عوض کرد و وجودم را متحول.

آن قلبی که آرام و با ریتمی خاص در درونم می تپید جور دیگری انگار داشت می نواخت و در دلم انگار می کوبید و گویی می خواست بیرون بزند و بگوید چه می گویی با من!

همه می گفتن تو اشتباه می کنی طرز نگاه او چنین است

ولی اینطور نبود دلم به من می گفت اینطور نیست. آن نگاه ها زبان داشت مرا دعوت کرد به شهر دلش، آن نگاه ها جانم را، دلم را، تپش قلبم را تسخیر کرده بود. راستی چرا کسی باور نمی کرد، مگر می شود کسی در مسیر زندگی به چنین حسی، به چنین نگاهی، به چنین عشقی دچار نشود، تنها آن دوست با معرفت و طیبم که آشنا بود با عشق مرا درک کرد و مرهم دل دچار من بود.

نام این حس پاک و احساس عمیق را چه می شد گذاشت عشق و یا علاقه شدید قلبی، نمی دانم...

از آن روزهای پر استرس و زیبا و رویایی مدتیست می گذرد، اگر چه هرگز زبانم این دلم را برایت رسوا نکرد ولی نگاه و رفتارم خیلی زود خبرچینی کرد و میدانم تواز تپش قلب من بی خبر نماندی و این از نگاه ها و رفتارهای بعد تو آشکار بود.

ولی چه بدانم که تو شاید قلبت برای کس دیگری می تپید و خیلی ها می گفتند که قلبت همچون قطاریست و گاه و بی گاه مسافرانی مدید، که چون من هایی را به مقصد نمی رساند هیچ از مقصد دور هم می کرد.

ولی من هرگز باور نکردم و نخواهم کرد اگرچه با چشم دیده باشم که تو با مسافری همراه شده ای غیر از من...

زیبا شمس من سلام ، از وقتی که از مشرق چشمانم طلوع کردی در آسمان دلم حرکت کردی دیگر گمان ندارم غروبت را در آستان غربت چشمانم.

زیبا کمی حوصله کن...اینجا قلبی است که هنوز ورودیش به سوی تو بازست و شاید هرگز به این سمت نیایی ولی این دل از خاطر آن نگاه ها تهی نخواهد شد.

زیبا بایست...اولین ها هرگز از یاد و خاطر دلی پاک نخواهد رفت.

زیبا بخند...اگرچه قلبم بارها چشمانم را از نبودنت کنارم، رفتنت از نگاهم به باران نشانده است.

زیبا بمان...اما با یک مسافر همسفر باش و دچار مسافران زیادی مشو حتی اگر آن یک مسافر من نباشم.

زیبا هنوز نگاهم برایت یواشکی دست تکان می دهد ولی دریغ که آن نگاه ها را دیگر درتو نمی ببیند.

 زیبا اگرچه قلبم را بدون اینکه بدانی شکسته ای ولی از آن زیبا آفرین برایت چتری از خودش را درخواست می کنم که در سایه آن، باد و باران غم ها و مشکلات خیست نکند و همیشه در امان باشی و بمانی تنها برای یک نفر.

زیبا برو، اگرچه هنوز قلبم با دیدنت بی قراری می کند ولی

نگران نباش زیبااااااا.....

من خدایی دارم که در این نزدیکی است


                                                                  

   

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۲۳
دخترمهتاب ...

نظرات  (۷)

۲۳ آذر ۹۴ ، ۲۱:۴۸ زهرا احمدآبادی
خیلی زیبا نگارش کردید...

موفق باشید...
پاسخ:
ممنون از همراهی تون
به دلم نشست
پاسخ:
واقعاااااااا؟؟؟؟؟؟
آورین
سلااااااااام اجی بی معرفت چررانمیایی دیگه وبم
پاسخ:
سلااااااااام ببخشید باشه اومدم
۲۴ آذر ۹۴ ، ۲۰:۴۷ محسن رحمانی
لایک.
۲۴ آذر ۹۴ ، ۲۰:۴۷ محسن رحمانی
خیلی زیبا بود.
پاسخ:
ممنون
۰۱ دی ۹۴ ، ۲۲:۰۳ راه زندگی
چقدر من رو یاد گذشته ها انداخت...
این متنتون واسه اونایی معنی و مفهوم داره که تو زندگیشون آتیش گرفته باشن
نوشته هاتون من رو یاد یه بنده خدایی انداخت
بهتون تبریک میگم خیلی قشنگ می نویسید
پاسخ:
هرچی که اینجامینویسم همشون حرفای دلم واتفاقاتی که توی زندگیم می افته هستش....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.