پدر و پسر داشتن صحبت میکردن . . .
پدر دستشو میندازه دوره
گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو ؟
پسر میگه : من !
پدر میگه : پسرم من
شیرم یا تو ؟؟ !
پسر میگه : بازم من
شیرم !
پدر عصبی میشه دستشو از
رو شونه پسرش بر میداره میگه : من شیرم یا تو !؟
پسر میگه : بابا تو
شیری !
پدر میگه : چرا بار اول
و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟
پسر گفت : آخه دفعه های
قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا
. . .
به سلامتی هرچی پدره
علی ...
hamed asi
مهدی قاسمی راد
ramin pazoki
میرم حالا که دنیاتو ساختی؛ولی پیشت بودم هر بار که باختی
دیگه بعد از تو از این خونه سیرم؛حلالم کن دارم با گریه میرم
دارم میرم بخند واسم؛نمی بینم تورو دیگه
میباره اشکمم نم نم دارم میرم
نو خوشبخت میشی بعد از من؛چیکار با قلب من داری؟
میفتی از سرم کم کم؛دارم میرم
واست هر کار می کردم؛تو دوست نداشتی
میخواستم جون بدم واست؛ نذاشتی
اگر میخواستی میشد جون بگیرم؛حلالم کن دارم با گریه میرم
دارم میرم نگام کن؛آخه این آخرین باره
دلم تنگ میشه میدونم؛دارم میرم
ببخش زوری پیشت موندم؛دیگه خود خواهیه باشم
از اینکه بودی ممنوم؛دارم میرم
آرامیس بانوی هزار فصل
